مهمانی

بازدید :150
چهارشنبه 27 آذر 1398زمان :16:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتابسرزمين زاغ

اثر کيت کانستيبل

درباره‌ي کيت کانستيبل

کيت کانستيبلدر شهر ملبورن استراليا متولد شد. شش‌ساله که بود به همراه خانواده به گينه سفر کرد؛ پدرش در آنجا به شغل خلباني مشغول بود. کانستيبل مدرکش را درزمينه‌ي هنر و حقوق از دانشگاه ملبورن دريافت کرد و در کمپاني موسيقي وارنر استخدام شد. در همين سال‌ها بود که قلم‌به‌دست گرفت. پيش از آنکه به‌طور رسمي لقب نويسندهرا از آن خود کند چند داستان کوتاهنوشته بود و پس از اولين تلاشش براي نوشتن رمان با شريک زندگي‌اش آشنا شد. خانم کانستيبل حالا داراي يک فرزند دختر است.

نخستين رمان رسمي کانستيبل کتابخواننده تمام آهنگ‌هااست که بخشي از يک سه‌گانه بود. اين کتاب در سال ???? و تنها چند هفته بعد از تولد دختر او روانه‌ي بازار شد. آغاز و پايان همواره يک‌چيز است؛ همين حالا. بازي، داستان، معما، قايم باشک. کلاغ‌ها با آنجا آشنايند و آنجا هم با کلاغ‌ها آشناست؛ و کلاغ‌ها براي تو مأموريت دارند.

سيدي وقتي به همراه مادر به شهر کوچک بورت نقل‌مکان کردند چندان از اين بابت هيجان‌زده نبود؛ اما زياد نگذشت که با شهر، گذشته‌اش و دو پسر با نام‌هاي لِيچي و والتر و از همه جالب‌تر با کلاغ‌هاي هميشه در صحنه‌ي آنجا ارتباط برقرار کرد. سيدي در زمان به عقب مي‌لغزد و جرائمي را مي‌بيند که او را به اعماق ماجرايي رازآلود مي‌کشاند. آيا سيدي، ليچي و والتر مي‌توانند اشتباهات گذشته را جبران کنند؟ يا تنها محکوم مي‌شوند به تکرار آن‌ها؟ رمان سرزمين زاغ کتابي است با داستاني فانتزيدر پس‌زمينه‌ي اساطيري.

داستانماجراي سه نسل را با يکديگر ترکيب مي‌کند و به موضوعات بومي و غيربومي مي‌پردازد. مادر سيدي که تصميم مي‌گيرد به شهر کوچک بورت نقل‌مکان کند و يدي را با خود همراه مي‌کند، اين تصميم در ابتدا چندان به مذاق سيدي خوش نمي‌آيد. بورت شهر ساکت، منزوي و خالي است و سيدي انگار نمي‌تواند به همکلاسي‌هاي جديد خو بگيرد. بااين‌حال چندان طولي نمي‌کشد که سيدي تحت تأثير مناظر خشک و حضور دائمي کلاغ‌ها در شهر قرار مي‌گيرد؛ در گشت‌وگذار اطراف درياچه‌ي اينورگاري که کمتر کسي به آن توجه مي‌کند، سيدي حلقه‌اي پيدا مي‌کند که رويش نه سنگ جاي گرفته که البته به‌مرورزمان لجن رويشان را پوشانده است. سيدي بنا مي‌کند به پاک کردن سنگ‌ها از گل‌ولاي و لجن که کلاغي با او شروع به صحبت مي‌کند؛ مشخص مي‌شود که کلاغ همان «وا» توتم و روحاني صاحبان قديمي منطقه است و به سيدي مي‌گويد که داستاني براي گفتن دارد و در گذشته اشتباهاتي رخ‌داده که بايستي جبران شوند و براي سيدي مأموريتي دارد.

سيدي با ليچي مارتلوک رابطه‌ي دوستانه با بالا و پايين‌هاي فراوان دارد؛ پدر ليچي سال‌ها پيش به مادر سيدي علاقه‌مند بوده و درياچه‌ي اينورگاري نيز متعلق به اوست؛ درياچه‌اي که سيدي حلقه و سنگ‌هايش را آنجا يافت. هم‌زمان با اين ماجرا مادر سيدي مرد ديگري به نام کوري ديويد را ملاقات مي‌کند که سال‌ها پيش با او در ارتباط بود اما به دلايل نژادپرستانه‌ي خاص دوران جواني‌شان، رابطه‌شان به‌جايي نينجاميده بود و مادر سيدي، حالا که هردو انسان‌هايي بالغ هستند، اميدوار است بتواند رابطه‌شان را به‌جايي برساند. خواهرزاده‌ي ديويد، والتر، نوجوان دردسرسازي است که فرستاده‌شده تا همراه ديويد زندگي کند. سيدي ماجراي حلقه و سنگ‌ها را با ليچي در ميان مي‌گذارد بي‌آنکه بداند اين کار چه عواقبي به دنبال خواهد داشت. به‌اين‌ترتيب ماجراجويي سيدي براي رمزگشايي گذشته‌ي پر از اشتباه شهر آغاز مي‌شود.

کانستيبل با استفاده از شيوه‌ي سفر در زمان، در قسمتي که سيدي خود را در جمع خانواده‌اش در دهه‌ي ?? مي‌يابد، جذابيت خاصي به داستان مي‌بخشد. تمام داستان‌هاي فانتزي بايد حدومرزهايي داشته باشند تا به داستان تنش ببخشند و بايد گفت اين حدومرزها در اثر کانستيبل به‌خوبي عمل مي‌کنند. «وا» ساليان سال عمر دارد و مي‌تواند ببيند که درگذشته چه اتفاقات وحشتناکي رخ‌داده اما از تمام ماجرا چيزي نمي‌داند. پس سيدي را در زمان به عقب مي‌فرستد تا از بقيه قسمت‌هاي داستان هم مطلع شود. حال سيدي بايد تصميم بگيرد و تصميم او مي‌تواند تاريخ را به‌کلي دگرگون کند.

کانستيبل گريز کوچکي هم به موضوعاتي چون نژادپرستي ميزند اما لحن کتابحتي اندکي شکل موعظه به خود نمي‌گيرد. شخصيت‌هاي کتاب بسيار جذاب و گيرا هستند و روابط ميانشان به‌اندازه‌ي کافي واقعي جلوه مي‌کند. بسياري بر اين باورند که اين کتاب يکي از مهم‌ترين آثار ادبيات استراليااست. معلم‌هايي که مي‌خواهند در کلاس درس يک حلقه‌ي کتاب‌خواني راه بيندازند بايد اين کتاب را هم در نظر بگيرند.

اين کتاب توسط انتشارات هوپا و با ترجمه‌ي ساجده تقي‌زاده منتشر شده است که مي‌توانيد به‌راحتي آن‌را از سايت کاواکخريداري نماييد .

لينک خريد کتاب: https://www.cavack.com/Item/31322



مشاهده پست مشابه : کتاب جنگ‌هايي که دنيا را تغيير دادند
برچسب ها کتاب, سرزمین, زاغ,
بازدید :714
دوشنبه 18 شهريور 1398زمان :0:55
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتابشوري در سر

اثر اورهان پاموک

درزبان ترکي براي غم کلمه‌اي است به نام حزن و اين اثر اورهان پاموکغرق در حزن است. آقاي پاموک در سال ????، براي کتاب«استانبول: خاطرات و شهر»، رماني که غم تمام شهر را به تصوير مي‌کشيد، برنده‌ي جايزه‌ي نوبل ادبياتشد. رمان جديد او نيز موضوع مشابهي دارد. « شوري درسر » نخستين رمان او بعد از «موزه‌ي معصوميت» است و حماسه‌اي است درباره‌ي چگونگي زندگي دراستانبول طي نيم‌قرن اخير.

نخستين چيزي که بايد درباره‌ي اين اثر بدانيد اين است که « شوري درسر» رماني است درباره‌ي يک فروشنده‌ي غذاي خياباني و از اين نظر آن را شايد بتوان چيزي درمايه‌هاي رمان «هم‌پيماني کودن‌ها» دانست. شخصيت اصلي کتاب ، مولود کاراتاس، شبانه خيابان‌هاي شهر را زير پا مي‌گذارد و فرياد مي‌کشد: بوزاااا، بوزاااي خووووب دارم. بوزا يک نوع مشروب ترکي است که از تخمير گندم به دست مي‌آيد. رنگش به زردي مي‌زند و معمولاً با دارچين و نخود خورده مي‌شود. بوزا درصد الکل پاييني دارد؛ آن‌قدر پايين که ازنظر يکي از شخصيت‌هاي کتاب: اين مشروب را ساخته‌اند که مسلمان‌ها هم بتوانند الکل بخورند!آقاي پاموک خاطرنشان مي‌کند که بوزا فروش‌ها را ديگر نمي‌شود زياد در استانبول ديد. در دهه‌ي ?? و هفتاد ميلادي مولود ديگر از آخرين بوزا فروش‌ها به‌حساب مي‌آيد. صداي پخته‌اي دارد و از حنجره‌اش حزن بيرون مي‌جهد. يکي از مشتري‌ها به او مي‌گويد: صداي دل‌نشيني داري، مثل اذان‌گوها. مولود جواب مي‌دهد که: احساسي که تو صداي بوزا فروش است باعث مي‌شود مردم از او خريد کنند.

« شوري درسر» اما تنها داستان مولود نيست. اين رمان داستان زندگي چند شخصيت فرسوده و اغلب خنده‌دار را به هم پيوند مي‌دهد؛ شخصيت‌هايي که هرکدام صداي خود را دارند و براي گفتن داستان خود بي‌طاقت‌اند. بسياري از آن‌ها اعضاي خانواده‌ي بزرگ مولود هستند و از نواحي فقيرنشين آناتولي مرکزي ترکيه مي‌آيند. به حاشيه‌نشيني شهرها روي مي‌آورند و بعدها جريان مدرنيته آن‌ها را به درون آپارتمان‌ها مي‌کشد. آقاي پاموک نسلي از اين مردم را به تصوير مي‌کشد که با هزار اميد به سمت شهرها مهاجرت کردند.

موضوع نخست واصلي رمان «برف» که درسال ???? به چاپ رسيد، احساس عدم تعلق است؛ زندگي در دنيايي که بين ارزش‌ها و جذابيت‌هاي غرب و شرق سرگردان است و اين سرگرداني و ترديد شامل مسائل مذهبي نيز مي‌شود.در اين رمان نيز موضوع همين است. مولود در لحظات سخت زندگي به همبستگي عميق‌تري با اسلام مي‌رسد. اين موضوع اما تنها سايه‌ي کم‌رنگي بر رمان « شوري درسر» انداخته. اين کتاب سرودي است نه درباره‌ي اعتقادات که درباره‌ي آشفتگي‌هاي جسمي و رواني که درزندگي ممکن است براي فرد پيش آيد.اتفاقات بسياري در اين کتاب رخ مي‌دهند؛ تولدهاي به هنگام و مرگ‌هاي بي‌موقع، عداوت و مکر و دل‌شکستگي به تکرار. درقلب اين رمان داستاني است عاشقانه و غيرمعمول. مولود را اغفال مي‌کنند تا همراه با دختري فرار کند که معشوقه‌اش نيست؛ دختري که نه به آن زيبايي است و نه به آن جواني؛ دختري که خواهر معشوقه‌ي اوست. درهرصورت اما ازدواجشان سعادتمند است؛ گرچه تلاششان براي رهايي از چنگال فقر هرگز تمامي نمي‌يابد.

جنبه‌هاي بسياري از اين رمان هستند که شايسته‌ي ستايش‌اند. نخستين چيزي که بايد گفت اين است که اين رماندرست مانند بوزا درصد الکلش بسيار پايين است! نزديک به ??? صفحه حجم دارد و ازنظر طول شبيه به حماسه است اما فاقد تأثيري است که يک حماسه بر خواننده مي‌گذارد. مثل بوزا، پس از اتمامش تنها ردي کمرنگ بر لب‌ها باقي مي‌گذارد.اندوه را تحمل کردن کار هرکسي نيست و درطولاني‌مدت مي‌تواند به‌شدت آزاردهنده شود. مطالعه‌ي اين رمان من را به ياد يکي از نوشته‌هاي اليف باتومان، از کتابتسخيرشده (the possessed) که در سال ???? از اين نويسنده به پاپ رسيد، مي‌اندازد: خانم باتومان نويسنده‌اي آمريکايي است اما پدر و مادر او اهل ترکيه هستند. او اشاره‌کرده که در ترکيه کمتر کسي پيدا مي‌شود که کتاب بخواند و آقاي پاموک که کتابش را مي‌نوشته چقدر از اين موضوع احساس بيچارگي داشته.

او درباره‌ي رمان « کتابسياه» اورهان پاموکاين‌گونه مي‌نويسد: «اين کتابدرباره‌ي مردي بود که همسرش را ازدست‌داده بود؛ نام همسرش رؤيا بود. اين مرد خيابان‌هاي استانبول را مي‌گشت و صدا مي‌زد: رؤيا! رؤيا! يادم است اين کتاب را که مي‌خواندم سوار اتوبوسي در ترکيه بودم و عميقاً حوصله‌ام را سر برده بود».من بايد بگويم که کتاب«شوري در سر»خواننده را عميقاً خسته و کسلنمي‌کند! اما ورق زدن کتابتنها از سر احترامي است که براي نويسنده و زحمتي که براي کتابش کشيده قائل هستيد و شايد هم اندکي علاقه، نه از سر اشتياق و ميل شديد به ادامه‌ي آن. در برخي بخش‌هاي اين رمان به‌ملايمت مي‌توان ارتباطي با عنوان کتاب يافت؛ مي‌توان شور و آشفتگي که در سر مولود مي‌گذرد را حس کرد. اين «شور» در سر مولود چندان هم عجيب و جديد نيست؛ به نظر مي‌رسد اين شور و آشفتگي از جنس همان غم و اندوهي باشد که از اورهان پاموکسراغ داريم؛

آقاي پاموک از اين نظر نويسنده‌اي قابل پيش‌بيني است. يکي از استعدادهاي بي‌نظير او اين است که درباره‌ي هر موضوعي تحقيق مي‌کند و نتايج را با احساسات و عواطف انساني ترکيب مي‌کند و از اين ترکيب نثري هوشيار و باثبات مي‌آفريند. يکي از نمونه‌هاي بارز اين موضوع نوشتن درباره‌ي دست‌فروش‌ها است.او درکتابش به «سال‌هاي طلايي غذا فروشي خياباني» جاني تازه مي‌دهد؛ به‌تفصيل درباره‌ي انواع غذاها، از صدف شکم پر گرفته تا کله‌پاچه و جگر سرخ‌شده، توضيح مي‌دهد. بامطالعه‌ي اين بخش‌ها چيزهاي زيادي درباره‌ي تاريخچه‌ي اين غذاها و فروشندگان آن‌ها مي‌آموزيم. به چشم مي‌بينيم که روزانه با قوانين جورواجور و طاقت‌فرسا، مشتري‌هاي دمدمي‌مزاج و سگ‌هاي ولگرد دست‌وپنجه نرم مي‌کنند.آقاي پاموک خوب مي‌داند از طبقات گوناگون اجتماعي چگونه بايد در نوشته‌هايش استفاده کند. زماني که غذاهايي چون مرغ و نخود و برنج پلاستيک پيچي شده در دست کارمندان دولتي به غذاي فقرا مشهور مي‌شود، کاروکاسبي از رونق مي‌افتد.

مولود يکي از همين فروشنده‌ها است. شب‌ها هم به فروش بوزا مشغول است. مولود روزها سعي مي‌کند هرچه بتواند مي‌فروشد. همسرش غذاها را آماده مي‌کند و خود را «سرآشپز رستوران سه‌چرخ» شوهرش مي‌داند! طنز دراين رمان آزادانه استفاده‌شده است. هر راوي براي گفتن داستان خود ميان حرف ديگري مي‌پرد و ممکن است حتي داستانش با داستان ديگري در تناقض باشد. يکي از زنان داستان درجايي از خوبي‌هاي خانه‌هاي فقيرنشين و زمين‌هاي خاکي‌اش مي‌گويد: «يک ماه طول کشيد تا بفهمم هرچقدر زمين را بيشتر بسابم سقف بلندتر مي‌شود». مولود که عاشق سينما است، از بدي‌هاي فيلم‌هاي آمريکايي و اروپايي مي‌گويد: نمي‌شود فهميد آدم خوبه کيه، آدم بده کيه.

« شوري درسر» اثر قوي‌اي است اما نه به قدرت و تأثيرگذاري آثار ديگر پاموک، مانند «برف» و «نام من رِد است». اين کتاب از بس مصيبت‌بار و غم‌انگيز است که خنده‌دار هم هست! اين را زماني مي‌فهميد که يکي از شخصيت‌ها درباره‌ي مولود به کسي مي‌گويد: «يک‌کمي عجيب‌وغريب هست، اما قلبش مثل آب زلالِ».

اين کتاب توسط نشر چشمه و با ترجمه‌ي عين‌له غريب منتشر شده است. مشاهده و خريد کتاباز لينک زير :

https://www.cavack.com/Item/3453



مشاهده پست مشابه : نقد کتاب روايت يک مرگ در خانواده
برچسب ها کتاب, شوری, در, سر,
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
آرشیو
خبر نامه


معرفی وبلاگ به یک دوست


ایمیل شما :

ایمیل دوست شما :



چت باکس




captcha


پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 80
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 13
  • بازدید کننده دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 367
  • بازدید ماه : 827
  • بازدید سال : 2945
  • بازدید کلی : 32702
کدهای اختصاصی